• وبلاگ : يادداشتهاي همسر يك روحاني
  • يادداشت : بازهم حرم و ...
  • نظرات : 0 خصوصي ، 3 عمومي
  • ساعت ویکتوریا

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    يك نگاه به صحبت هاي شما داشتم مطالب جالبي نداشت هر چند همسرم خوشش امده بود
    + وروره جادو 
    ببخشيد خانم...با توجه با اينكه اين حاج خانم روسري و چادر روي سرش بوده شما چطوري رگهاي متورم در ناحيه گردن ايشان را ديديد؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

    سلام خواهر محترم.

    از اينكه ديدم همسر يك روحاني هم به وبلاگ نويسي علاقمند شده خوشحال شدم. اميدوارم كه مردم ما و خصوصا جوانان را بيشتر در چگونگي فراز و نشيب هاي زندگي خانواده هاي روحاني قرار دهيد ؛ چون بعد از مشكل آفريني هاي عده اي روحاني نما و فرصت طلب ، جوانان ما برداشت درستي از زندگي خانواده هاي روحاني ، خصوصا آنانكه در سيستم حكومتي مقام ومنصبي دارند ، ندارند.

    امثال اين خانمي هم كه ذكرش را كرديد ، متأسفانه فراوانند و روز به روز بيشتر ميشوند ؛ آدمهاي « سوداگري » كه العياذ با الله ، با خداوند كريم هم بسيار « دلال مآبانه » و « سوداگرانه » و چه بسا انحصار طلبانه برخورد ميكنند. خود من هم زخم اينها را خورده و ميخورم. بايد جوانان و نوجوانان را آگاه كرد كه رفتار و منش اينها واقعا غير اسلامي و چه بسا ضد اسلام است.

    مؤيد و منصور باشيد.

    سلام ما را به « بي بي ، فاطمه معصومه » سلام الله عليها برسانيد.