بازهم چهارده خرداد و خاطرات آن روز :
آن روز برای اولین بار در عمرم گریه پدرم را دیدم. آن قدر کوچک بودم که از غم رفتن امام تنها سایه حزن و اندوهی طولانی را در خانه به یاد دارم. و صبحی که با گریه پدر و مادر بر سر سفره صبحانه آغاز شد و صبحانه ای که نا تمام ماند . خوب به یاد دارم من و هم سالانم درباره این موضوع صحبت می کردیم که « آیا تو امام را از نزدیک دیده ای ؟» و حسرت کودکانه ای که در پی این سوال برای من و بسیاری دیگر از ندیدن امام در دلمان به وجود می آمد .
دیشب با همسرم یکبار دیگر فیلم « از کرخه تا راین » را تماشا کردیم . پس از آن از شبکه یک تصاویر جدید و جالبی از امام و حوادث آن روزها پخش می شد که بسیار تاثیرگذار بود ، دیدن آن تصاویر بازهم مرا به چهارده خرداد برد و همان گریه پدر و ... .
نوشته شده توسط : همسر یک روحانی